Miraculous lady bug and cat noir

Miraculous lady bug and cat noir

خبرهای جالب و جدید از فصل های جدید میراکلس . عکس و فیلم های جذاب از میراکلس . مطلب ها و خبرهای مهم از میراکلس
Miraculous lady bug and cat noir

Miraculous lady bug and cat noir

خبرهای جالب و جدید از فصل های جدید میراکلس . عکس و فیلم های جذاب از میراکلس . مطلب ها و خبرهای مهم از میراکلس

Mirakeles پارت ۳ (m)

سلام بچه ها براتون پارت سه رو بلاخره گذاشتم 


برید ببینید




همون طور که داستید به اینورو اونور نگاه میکردید دو نفر چشم ها و دهن هاتون رو میگیرن و تو و گربه سیاه رو به سمت عقب میکنش سعی میکنی خودتو آزاد کنی ولی انقدر که تلاش کردی فهمیدی دیگه زورت به اینا نمیرسه بعد یهو ولتون کردن ( چشم ها و دهن هاتون رو ول کردن ) سریع بلند شدی و با دیدن این صحنه خیلی تعجب کردی !!!!!!! یک دختر و پسر که خیلی شبیه تو و گربه سیاه بودن دقیقا جلوی شما دوتا ایستاده بودن بعد دختره میگه شما دوتا اینجا چیکار میکنید؟؟؟ تو میگی شما دوتا کیا هستید؟؟ اون میگه ما خود شما دوتا هستیم ولی توی آینده!!! قیافت توی آینده چشکلیه؟ بعد یهو به گربه سیاه که مال آینده بود نگاه میکنی اون چشکلیه؟از کفشدوزک آینده میپرسی که الان چه سالیه؟ او نمیگه 2030 ( این فقط عطلاعات عمومی هستش : از اونجا که این انیمیشن در سال 2015 ساخته شده و مرینت در اون زمان 15 سال داشت الان اون در سال 2030 ----30 سال داره) بعد میگی وای !!! بعد گربه سیاه آینده میگه خوب شنا دوتا الان اینجا چیکار میکنید الان باید توی زمان خودتون باشید! !! بعد تا گربه سیاه ( زمان خودمون ) میاد حرفی بزنه یهو کفشدوزک آینده میگه ما باید شما دوتارو به زمان خودتون برگردونیم بعر میگه باید بریم پیش بانیکس !!! خوب شما دوتا هم از ناچاری میرید میگه کفشدوزک و گربه آینده شما دوتارو به شکل مخفیانه به خونه الکس( بانیکس ) میبرن و از اونجا به زمان خودتون برمیگدیدوقتی که به زمان خودتون برگشتید گربه میگه کفشدوزک باید یه چیزی رو بهت بگم نمیتونم دیگه تحملش کنم!! تو با تعجب میگی مگه چیزی شده؟ ! گربه میگه یادته که ما با هم یک قرار گذاشتیم ساعت 7 شب ؟ تو میگی قرار؟؟ من فکر کردم این یه خواب بود! گربه ادامه میده نه اون یک خواب نبود ! بعد از اینکه من اون گل رو بهت دادم به شکل اتفاقی توی بغلم بیهوش شدی من خیلی ترسیده بودم فکر کردم که تو مردی ولی از یه چیز خیالم راحت شد که زنده هستی و نمردی !! و...گربه ادامه میده هرچی تکانت دادم بیدار نشدی برای همین خوایتم برت گردونم به خونت برای همین مجبور شدم یکی از قوانین رو بشکنم!!!!! تو میگی : چچییی!!!!! میگه مجبور شدم یکی از گوشواره هات رو بردارم !! من واقعا متاسفم ولی این تنها کاری بود که اون زمان به ذهنم رسید و خوب من یجورایی فهمیدم که تو کی هستی و... تو چیمیگی؟گربه: من واقعا متاسفم اگه خودت جای من بودی چیکار میکردی تنها کاری که میتونستی بکنی همین بود حتی استاد فو هم نبود که تورو ببرم پیشش ولی منو ببخش تو چی میگی؟گربه: من واقعا متاسفم اگه خودت جای من بودی چیکار میکردی تنها کاری که میتونستی بکنی همین بود حتی استاد فو هم نبود که تورو ببرم پیشش ولی منو ببخش تو چی میگی؟بعد از کلی بحث و حرف گربه گفت که من میخوام یه چیزی رو بهت بگم!!! یهو دستاتو میگیره و میگهدرست گفتی( پنجه ها داخل ) یهو چشپاتو محکم میبندی و میگی من نگاه نمیکنم آروم دستاتو ول میکنه و تو سریع دستاتو میری رو چشمات اون دستاتو از روی چشمات کنار میزنه و عی میکنه چشمات رو باز کنه وقتی که چشمات رو باز میکنی !!!! آدرین رو به رو تو استاده و تو چی میگی ؟بیهوش( میگیرتت وقتی که بیدار میشی هنوز تورو گرفته !! ) آدرین( تعجب کردی ) آدرین= گربه .... ( تعجب کردی) همونجور که خشکت نده بود میگه دیگه باید برگردیم خونه مرینت!!! یهو میگه آره و... وقتی که داشتی با سرعت برمیگشتی خونه هنوز توی فکر گربه سیاه بودید که اون آدرین هستش !!!! وقتی که توی اتاقت میپری سریع تغییر شکم میدی و تا سرت رو میاری بالا میبینی آلیا توی اتاقت ایستاده و از تعجب خشکش زده و یهو میگه مرینت!! تو دختر کفشدوزکی هستش؟ تو چی میگی؟نیستم : به من دروغ نگو / هستم : چرا بهم نگفتی دختر !!! تو چی میگی ؟


این پارت هم تموم شد پارت بعدی رو به زودی می زارم



خداحافظ

نظرات 3 + ارسال نظر
ویانا شنبه 28 فروردین 1400 ساعت 23:34

مارال جون این شکل داستان گفتنت مشکل داره خوب نیست که میگی این کارتون می کنن اون کارتون می کنن
بهتره کهه به جای شخصیت هت حرف بزنی
شکل داستان گویی تو الان اینه "صحبت با مخاطب خاص حین تعریف داستان" که اصلا جذاب نیست
این طوری بگو
دستا و دهنامونو گرفتن و کشیدنمون عقب
هر کاری کردیم نتونستیم خودمونو آزاد کنیم
این طوری خیلی خوشگل میشه

باشه سیع می کنم

یه آدم دانا چهارشنبه 25 فروردین 1400 ساعت 16:58

احمق miraculous باید بنویسی
بی سواد

شما که می گی یه ادم دانا از لحاظ شعور هم دانا باش
و من بی سواد نیستم اشتباه تایپی هست اینو به مغزت اضافه کن
راستی قانون های وب هم بخونی بد نیست

کاملیا دوشنبه 23 فروردین 1400 ساعت 11:45

عالی بود گلم

مرسی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد