Miraculous lady bug and cat noir

Miraculous lady bug and cat noir

خبرهای جالب و جدید از فصل های جدید میراکلس . عکس و فیلم های جذاب از میراکلس . مطلب ها و خبرهای مهم از میراکلس
Miraculous lady bug and cat noir

Miraculous lady bug and cat noir

خبرهای جالب و جدید از فصل های جدید میراکلس . عکس و فیلم های جذاب از میراکلس . مطلب ها و خبرهای مهم از میراکلس

زندگی معجزه آسا (m)

(یه پارت کامل) همون طور که گفتم این داستان کوتاهه




یه روز که مرینت داشت با الیا درباره ی آدرین حرف میزد آدرین اونها رو دید و فهمید که مرینت چقدر دوسش داره 


آدرین پیش خودش گفت چیکار کنم کاگامی مرینت لیدی باگ کدوم رو انتخاب کنم اگه بهشون نه بگم خیلی ناراحت می شن 


آدرین پیش خودش گفت کاگامی رو زیاد دوست ندارم باید یجوری بهش نه بگم


رفت خونه به بلک گفت خیلی به مرینت مشکوکم انگار یه زندگی دوم داره 

فکر کنم اون لیدی باگه اگه اون لیدی باگ باشه خیلی خوب میشه


بعد از این ماموریت دیگه لیدی باگ گفت من دیگه دارم به حالت ادی بر می گردم خداحافظ کت نوار کت نوار گفت خداحافظ

بعد لیدی باگ رو تقیب کرد 

تا بفهمه مرینت لیدی باگه یا نه 

مرینت رسید به خونه به حالت عادی برگشت

بعد کت نوار گفت حالی که مرینت لیدی باگه 


یه روز که مدرسه داشت تعطیل می‌ شد مرینت رو میزش یه نامه از آدرین پیدا کرد و اون رو خوند آدرین توش نوشته بود دوستت دارم و.........

مرینت نامرو تو کیفش گذاشت و زبوش قفل کرد و به خونه رفت


به مامان باباش گفت چلام ببخشید سلام مامان باباش بهش سلام کردن و بهش یکم مشکوک شدن


مرینت خودشو انداخت رو تختش و در حال گریه می خندید 

به الیا زنگ زد و الیا رفت پیشش

مرینت نامرو به الیا نشون داد و الیا گفت باید باهاش حرف بزنی مرینت گفت باشه

رفت تا با آدرین حرف بزنه که خورد به لوکا لوکا گفت سلام مرینت

مرینت سلام کرد و گفت ببخشید من باید برم خداحافظ لوکا گفت باشه خداحفظ 


مرینت رفت با آدرین حرف زد 


بعد از چند روز مرینت و آدرین به هم گفتن که لوکا و کاگامی دوستشون دارن با هم یه نقشه کشیدن تا لوکا و کاگامی عاشق هم بشن تا تنها نباشن


بعد لوکا و کاگامی به کمک ادرین و مرینت عاشق هم شدن 


بعد آدرین برای تولد مرینت براش یه سگه پشمالو میخره

مرینت خیلی خوش حال میشه و از آدرین تشکر می کنه


و وقتی بزرگ شدن ازدواج می کنن


داستان ما تموم شد

امید وارم ازش خوشتون اومده باشه 


خداحافظ

نظرات 3 + ارسال نظر
کاملیا شنبه 25 بهمن 1399 ساعت 11:54

عالی بود

کیان جمعه 10 بهمن 1399 ساعت 14:13

قشنگ بود
میدونمخودت گفتی یه قسمت داره اما به نظرم یکم پیچ و تابش میدادی بهتر بود اما برای اولبن کارت عالی بود

ممنون عزیزم

فاطمه دوشنبه 6 بهمن 1399 ساعت 21:03

سلام مارال جون داستان جالب و قشنگی بود بازم ازینا بزار

سلام عزیز دلم چشم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد