ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
کت نوار ها قاطی شده بودن نمی دونستم کدوم کت واقعیه....
اولی:من کت واقعی ام
دومی:لیدی منم من! ازش درباره ی ناراحتیم بپرس........
من:اها .... درسته(رو به اولی)راستی کت ناراحتی تو برا چی بود؟؟؟؟
اولین کت:(با لکنت)خ...خب...ام.....هویتم....و می...دونی..
من:که هویت همو میدونیم اره؟؟ (اولین کت نگاهی با ترس و نگران میکنه و از سر و روش عرق میباره )
(من یه دفعه ای و با داد و عصبانیت) ما اصلا به فهمیدن هویت هامون هم فکرم نمی کنیم!!!!!!!
و همون لحظه کت تقلبی دور میشه و با اخم مثل دفعه قبلی بهمون نگا میکنه! به سمتش حمله میکنیم و اون فرار میکنه و میره...
-بریم دنبالش
+صب کن ببینیم شانس چی میگه...
-باش حق با تو ا
+(طلسم شانس) و یه وسیلع از وسیله های استاد فو در میاد و رو به کت میگم:فک کنم یه ابر قهرمان نیاز داریم!
_برو من منتظرم( و همون جا رو زمین چهار زانو میشینه)
+خب من فورا بر میگردم همین جا.جایی نرو ومواظب باش(و میرم )
(تیکی خال ها خاموش ) تو راه یه چیزی به تیکی میدم و به سمت خونه ی استاد فو حرکت میکنم...........
استاد فو:مرینت دوپنگ چنگ یه یار برای کمک انتخاب کن و بعد از پیروزی میراکلسو به من پس بده
من:(دستمو به سمت میراکلسه روباه بلند میکنم و برش میدارم)بله استاد . ممنون(و میرم)
خب الیا فرد مناسبی هست و تازه قدرتشم شبیه قدرت ولپینا هست...... تبدیل میشم وبه دنبال الیا میرم و بالا اخره پیداش میکنم و میراکلسو بهش میدم....
و با هم به سمت جایی که کت منتظر بود میریم.......
(لیدی+ و کت- و الیا× )
+نگاه کنید انگار تو برج ایفل وایستاده!
-پس میریم برج ایفل(و میخواد بدو بره به سمت برج که لیدی باگ دوباره دمشو میگیره و میگه)
+ نه نه صبر کن گربه ی عجول ... (طلسم شانس)
(یه طناب در میاد و )
+ام........گربه به قدرت تو و ریناروژ ( روباه قرمز:/ ) احتیاج دارم
×البته لیدی باگ
وبه سمت برج ایفل میریم و با استفاده از نیرو هامون ولپسنا رو شکست میدیم و من همه چی رو به حالت اول برمی گردونم....(ببخشید خلاصه کردم اخه میخوام زود تر برسیم به قسمت اصلی داستان )
مسخر ای کاملا مسخرس
خیلی باحال نبود
ممنون من توی وب کیتی نوار همشو خوندم
اِ....خب افرین