Miraculous lady bug and cat noir

Miraculous lady bug and cat noir

خبرهای جالب و جدید از فصل های جدید میراکلس . عکس و فیلم های جذاب از میراکلس . مطلب ها و خبرهای مهم از میراکلس
Miraculous lady bug and cat noir

Miraculous lady bug and cat noir

خبرهای جالب و جدید از فصل های جدید میراکلس . عکس و فیلم های جذاب از میراکلس . مطلب ها و خبرهای مهم از میراکلس

رمان قلب شیشه ای (پارت2)(v)


سلام سلام


من اومدم



قلب شیشه ای


اگه کسی پارت اول رو نخونده یا میخواد آخراش یادش بیاد تو دسته های وب هست 


هر چقدر هم نظرات بیشتر باشه پارت ها طولانی تر و بهتر میشن


خب دیگه...


بپرید ادامه مطلب 








 

زمان حال......


کت نوار: هی   خانم فرشته  فکر میکنی میتونی ما رو شکست بدی
وایت وینگز(اسم مادر آلیا وقتی سرور شده بود): پیشی کوچولو داری اشتباه میکنی   من وایت وینگز (به معنی بال های سفید) هستم و این هم معلومه که برنده ام
کت نوار همینجوری چوب دستی یا همون میلشو میچرخوند تا یه وقت وایت وینگز نتونه جونشو بگیره و قدرتمندتر بشه
لیدی باگ میاد: سلام کت    این دیگه کیه؟
کت نوار: سلام بانوی من   امممم...   معرفی میکنم: وایت وینگز
وایت وینگز: میدونم دوست داری قبل از شکست خوردنت مزه بریزی ولی خیلی بی مزه ای
لیدی باگ هم همینطور که یویوش رو میچرخوند تا وایت وینگز نتونه بهش آسیبی برسونه گفت: نباید بزاریم جون آدم ها رو بگیره    همینجوری قوی و خطرناکتر میشه
کت نوار: آری   اما چجوری؟    راستی خوشحال شدم که نگفتی بهت نگم بانوی من
لیدی باگ: هههه(خنده)   سرت به کارت باشه تا این شرور ما رو به کشتن نداده
کت نوار: راهی واسه شکست دادنش داری؟
لیدی باگ: فکر کنم   گردونه ی خوش شانسی

 گردونه ی خوش شانسی لیدی باگ بهش یه جعبه داد

لیدی باگ: پیشی کوچولو امیدوارم بتونی به تنهایی از پس خودت بر بیای   من باید برم
کت نوار: نهههه   کجا؟!!!

لیدی باگ چشمک زد و رفت

رفت به خونه ی خوشون و دوباره تبدیل به مرینت شد    به تیکی یکم ماکارون داد و رفت اتاقش

مرینت: ما به کمک احتیاج داریم
تیکی: باشه ولی نباید به کسایی که قبلا قهرمان بودن معجزه گر بدی چون همه هویتشون رو میدونن
مرینت: آره اما قهرمانان قبلا در کار نیستن  
تیکی: اوه پس یه نفر سراغ داری
مرینت: خوبشم دارم

مرینت معجزه گر خوک رو برمیداره و بعد هم تبدیل به لیدی باگ میشه و میره پیش یکی از دوستاش

(دوستش کیه؟)


لیدی باگ: سلام رز!   یکم وقت داری؟
رز: اوه سلام(:  چه کمکی از من برمیاد؟
لیدی باگ: رز لاویلنت! من به تو معجزه گر خوک رو میدهم که قدرتش پرت کردن حواس دیگرانه با استفاده از باتلاق
رز: هاااا  
لیدی باگ: تو باید ازش در راه خوب استفاده کنی و به ما کمک کنی پاریس رو نجات بدیم
رز: اووو!...  ازت ممنونم که من رو انتخاب کردی

رز در جعبه ی معجزه گر رو باز میکنه و کوامیش میاد بیرون

قیافه ی رز وقتی کوامی رو میبینه:


رز: آآآ  این... این دیگه چیه؟
لیدی باگ: یه کوامی   موجودی که بدون اون نمیتونی تبدیل به ابرقهرمان بشی
رز: وای!!!  از آشنایی باهات خوشحالم
دیزی(کوامی خوک): منم همینطور دوست عزیز
رز: خب الان چیکار کنم؟
دیزی: باید بگی بیا اونک کنیم و تبدیل بشی (منظور از اونک صدای خوکه)
رز: دیزی ، بیا اونک کنیم!

و اینطوری رز هم تبدیل میشه:



رز با هیجان و ذوق زدگی میگه: اووووههه!  چقدر قشنگه   لباسم عالیه
لیدی باگ: آره   وقت نداریم   یادت باشه نباید کسی هویتتو بدونه
رز: هههه(خنده ی مشتاقی) باشه

باهم میرن و میبینن کت نوار داره به زور با وایت وینگز میجنگه و مقاومت میکنه

لیدی باگ: ما اومدیم کمک
کت نوار به رز گفت: اوه بانو  خوش وقتم    و بعد: لیدی باگ باید سری بیا  بیشتر از این نمیتونم
رز: منم همینطور
لیدی باگ: باشه      گردونه ی خوش شانسی

از گردونه ی خوش شانسی یه فلوت مثل فلوت رینا روج گرفت

لیدی باگ: باید با این چیکار کنم؟      و به اطرافش نگاه کرد

 

ت نوار و پیگی (اسم قهرمانی رز) داشتند سعی میکردن وایت وینگز رو متوقف کنن اما اون تقریبا جون تمام آدم ها رو گرفته بود و خیلی قوی شده بود.

دقیقه ای بعد: وایت وینگز همه ی مردم رو تبدیل به هیولا کرده و جونشونو گرفته بود      یهو با بال های بزرگ و قدرتمندش شروع کرد به بال زدن   محکم و محکم تر   

هوا بدجور طوفانی شده بود و قهرمانا نمیتونستن خوشون رو نگه دارن
کت نوار چوب دستیشو دراز کرد و دو طرفش رو گذاشت کنار دوتا خونه برعکس جهت باد زدن وایت وینگز

هر سه نفرشون از چوب دستی گرفتن

لیدی باگ: فهمیدم    
و بعد فلوتی رو که گردونه ی شانس بهش داده بود نواخت
یه سراب(توهم) ساخت که چند نفر آدم از اون طرف میان و میگن: ما تسلیم نمیشیم
کت نوار فهمید قضیه چیه و اونا سرابن اما پیگی یه نگاه سوالی به لیدی باگ انداخت   بعد هم لیدی باگ به پیگی چشمک زد

وایت وینگز آروم آروم متوقف و خنده های شیطانیش قطع شد و گفت: اه!  اینا از کجا پیداشون شد!؟!!

بعد هم داشت میرفت طرف آدم هایی که اونجا بودن

لیدی باگ: پیگی!  نوبت توعه
پیگی: باشه   باتلاق گلی (قدرت مخصوص پیگی که فقط یه بار میتونست ازش استفاده کنه)

کلی گل روی سر و صورت وایت وینگز ریخت و در واقع حواسش پرت شد

لیدی باگ که قبلا راجع به اینکه آکوما کجاست با خودش فکر کرده بود گفت: کت نوار ، بال هاش!
کت نوار: در خدمتم    کتاکلیزم (قدرت کت نوار)

بال های لیدی باترفلای پودر شدن و آکوما از توشون در اومد

لیدی باگ: دیگه شیطونی کافیه آکومای شرور    وقتشه شرارتت خنصی بشه  ......   گرفتمت!  خداحافظ پروانه کوچولو     ...  کفشدوزک معجزه آسا
 


همه ی مردم صحیح و سالم سر جای قبلشون برگشتن و هر چیزی که نابود شده بود درست شد

مارلنا (اسم مادر آلیا): اوه من کجام؟
پیگی: خانم سزار شما شرور شده بودین
مارلنا: اوه نه!   شما اسم من رو از کجا میدونید
کت نوار: مشکلی نیست ما نجاتتون دادیم
پیگی چشاش از حدقه زد بیرون و گفت: اممممم... خب میدونید  همه معروفترین سر آشپز پاریس رو میشناسن
مارلنا: ممنون ولی مشکل همینجاست که یه نفر غذای من رو بد طعم و یکم مسموم کرده بود اما الان به هرکس میگم من نکردم باور نمیکنه
لیدی باگ: ما میتونیم کمکتون کنیم

رفتن و واقعیت رو به آندره بورژوا و بقیه توضیح دادن و مارلنا دوباره برگشت سر کارش

لیدی باگ: کت! یه لحظه منتظرم واستا الان میام
کت نوار با خوشحالی گفت: باشه عالیه

لیدی باگ و پیگی رفتن به یه جای خلوت تو کوچه
پیگی معجزه گرش رو پس داد و از لیدی باگ به خاطر انتخاب کردن اون تشکر کرد
و لیدی باگ هم همینطور


کت نوار: بانوی من!  خوشحال شدم که میخوای باهام حرف بزنی
لیدی باگ: تو واقعا منو دوست داری نه
کت نوار: معلومه که عاشقتم

بیب بیب بیب بیب (گوشواره های لیدی باگ چشمک زد)

لیدی باگ: فکر کنم کسی که من عاشقش بودم   یعنی همون پسره که ازش خوشم میومد... یه نفر دیگه رو دوست داره و من هم نمیخوام  عشق بینشون رو به هم بزنم

چشم های کت نوار برق زد

بیب بیب بیب بیب (هم گوشواره ی های لیدی باگ و هم حلقه ی کت نوار چشمک زدند)

کت نوار: خب...  واقعا برات ناراحت شدم اما فکر کنم الان باید بریم
لیدی باگ: آره   کی قرار بزاریم
کت بیشتر خوشحال شد و گفت: قرار! عالیه   میگم میای فردا با هم بریم بستنی آندره
لیدی باگ: نه نه نه  من باید لباس ها رو...(از دهنش پرید میخواست بگه که من باید لباس ها رو طراحی کنم) یعنی  یکم کار دارم   شاید پس فردا بهتر باشه
کت نوار: اوکی  پس فردا ساعت 6 عصر  بعدا میبینمت
لیدی باگ: خوبه... فعلا



*این داستان ادامه دارد*



نظرات 15 + ارسال نظر
تاکید یکشنبه 7 آذر 1400 ساعت 10:40 http://۵۸۹۷۸\~

نینو چهارشنبه 11 فروردین 1400 ساعت 14:59

پیشی بلنس شنبه 7 فروردین 1400 ساعت 20:00

عالی بود بازم بزار

مرینت سه‌شنبه 26 اسفند 1399 ساعت 16:36

مرینت دوپن چنگ یکشنبه 17 اسفند 1399 ساعت 22:46 http://4284888888888888

من خیلی ممنونم که عکسمو گذاشتین

وانیا چهارشنبه 29 بهمن 1399 ساعت 18:32 http://Vania@

عزیزم اسم منم وانیا هست ☺️
من عاششششششق میراکلس هستم
مرینت

زهرا با نام دیگر مرینت یکشنبه 7 دی 1399 ساعت 19:02

خیلی عالیلیلیلیلیلی فقط ادامش من تمام روزم رو پای گوشی بودم تا رسیدم به آخرش من ادامشو می خوام ترو خدا. عکس های خیلی خیلی قشنگ از مرینت ولیدی باگ بزارید من عاشق این کارتونم تو خدا وهمین تو ر دارگون باگ ومولتی موس

نورا چهارشنبه 3 دی 1399 ساعت 19:10

سلام این بهترین رمانی بود که تا حالا خوندم اگه میشه بیشتر بزارین خیلی خیلی خیلی ممنون

سید مبینا علیزاده یکشنبه 2 آذر 1399 ساعت 15:08

سلام میشه یه ادرس بدی رمان قلب شیشه ای رو از قسمت اول تا اخر داشته باشه

سلام. اگر با سیستم اندروید یا آیفون:یعنی گوشی یا تبلت دارین وارد وبلاگ میشین باید سه خط بالا سمت راست رو بزنید تا یه قسمت کشویی شکل براتون باز بشه بعد از اونجا دسته ها رو پیدا کنید. رمان قلب شیشه ای اولین مورد در اون قسمته اگه روش کلیک کنین تمام پارت های قلب شیشه ای براتون باز میشه

Marinet Dupencheng پنج‌شنبه 27 شهریور 1399 ساعت 17:18

عالی فقط فصل ۴ اومده
من همش ۹ قسمت فصل ۴ رو دیدم

اوم... خخخخخ

Jaghadston پنج‌شنبه 6 شهریور 1399 ساعت 12:27

خیلی کیوت بود بعدی عم بزار

اووو ممنون
بعدیا هم گذاشتم میتونی تو دسته بندی ها پیداش کنی

پنج‌شنبه 22 خرداد 1399 ساعت 20:27

ادامه ادامه میخواممممممممم

چشم الان میزارم

Lady bug چهارشنبه 14 خرداد 1399 ساعت 14:40

چرا ادامه اش رو نمیذاری

چون نظرات خیلی کمه و... باشه حالا میزارم (وجی: بنده ی خدا کار داره ها من: زشته بس کن)

Cat Noir سه‌شنبه 13 خرداد 1399 ساعت 12:07

وایییییی خیلی عالی بود
اما اون معجزه گر خوک . همه چیزش رو از خودت دراوردی یا واقعا همیناس؟
راستی خنثی اینجوری نوشته میشه نه اینجوری خنصی

ممنون معجزه گر خوک و رز واسه فصل4 هستش کجاش خنصی نوشتم؟ نمیدونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد