ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
ببخشید پارت های قبلی کم بود این روزا سرم خیلی شلوغه از نظر درس دوشنبه هم آزمون دارم مامانم ولم نمی کنه
قبلا رمانم بیشتر نظر می خورد ولی الان هیچی شاید یکی دو تا نظر بدین تا من هم انرژی بگیرم
خب
برو بخونش
من:آدرین صبر کن می خوام باهات حرف بزنم
آدرین:کاگامی منتظرمه مرینت خودت که می دونی
من:نرو آدرین من نامزدت بودم نامزدت بودم نرو نرو
جرقه ی خیلی قوی ای توی ذهن آدرین خرد
کت نوار کت نوار مرینت مرینت مرینت مرینت
ادرین:من کت نوارم
من:چی؟ خیلی خنده دار بود
آدرین:من کت نوارم پلگ پنجه ها بیرون
من:نفس نفس
کت نوار:من عاشق لیدی باگم نه کاگامی نه تو
من:آ آد آدرین ک کت نواره
داشتم سکته می کردم یهو سرم گیج رفت
سیاهی
بیدار که شدم روی تختم دراز کشیده بودم و تیکی خودشو زیر بالشت قایم کرده بود
من:ت تی تیکی باورت می شه ادرین کت باشه؟
تیکی:به زودی میراکلسشو از دست می ده مطمئن باش مرینت
من:برای چی؟
تیکی:هویتش کشف شد برای تو یعنی لیدی باگ
فرداش رفتیم پیش استاد فو نمی تونستم تحمل کنم یه نفر دیگه جای کت رو بگیره
استاد فو:سلام مرینت
همون موقع افتادم رو زمین و زار زار گریه کردم
من:استاد فو من هویت کت رو می دونم
استاد فو:باید حافظتو در همون موقع پاک کنیم
من:باشه حاضرم هر کاری رو انجام بدم
استاد فو:مرینت تو هیچی از زمان تبدیل کت نوار یادت نمیاد
یهو افتادم رو زمین
وقتی بیدار شدم
من:من من کجام؟
استاد فو:مرینت درست شد
من:خوبه
خیلی منگ بودم نمی دونم چرا فکر کنم به خاطر دارویی بود که استاد فو بهم داده بود یه چند ساعت بعد رفتم خونه کت رو دیدم که روی یکی از پشت بوم ها نشسته تبدیل شدم ورفتم پیشش
کت:سلام
لیدی:از کجا فهمیدی؟
کت:گوشای گربه ایه دیگه
لیدی:کت متاسفم
کت:برای چی؟
لیدی:برای بی محلی هام وای چی دارم می گم
خب پارت بعدی نظر نمیزارم ولی بگید خوبه یا بد دلیل و عیب کار رو بگید تا بزارم بعدی رو
خیلی قشنگه هیچ ایرادی هم داخلش نیست ادامه رو هم بزار

عالیه عالی بزار فقط
عجقم رمانت عالیه ولی اگه کرم نداشته باشه بهتر هم میشه
راستی من توی لپتاپ که میام داخل سایت این رمان نیست چرا احساس میکنم یه قابلمه ای زیر ماهیتابس
پارت بعدی رو کی میذاری
ساعت 6
نه عزیزم داستانت بهتر شد من خیلی خوشم آمد حالا یعنی گابریل و .... هویت کت را میدانند
اه اه اه اه
آدرین کلا خله
(◕ᴗ◕✿) تو به دل نگیر من کلا باید آدرین را به یک روان پزشک نشون بدهم
نه فقط مرینت هویتش رو می دونست
واقعا باید پیش روانپزشک بره
نه عزیزم داستانت بهتر شد من خیلی خوشم آمد حالا یعنی گابریل و .... هویت کت را میدانند
اه اه اه اه
آدرین کلا خله
(◕ᴗ◕✿) تو به دل نگیر من کلا باید آدرین را به یک روان پزشک نشون بدهم
دقیقا
عالی بود پارت بعدی رو کی میذاری
عیب نداشت ولی اگر هویت همدیگر میفهمیدن خیلی هیجانی میشد
آره حالا کاری می کنم همینجوری بشه
من دوست داشتم هویت همدیگر رو بفهمه.
ولی باز عالی بود.
آره می خواستم همین کارو بکنم ولی اگه هویت همو می فهمیدن رمان مسخره می شد بعد از چند پارت ممنون بابت نظر
ممنون عزیزم که گذاشتین
خواهش گلم :)