ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
خب مقدمه نمی گم
برو بخونش
لوکا:مرینت حالت خوبه؟
من:مگه کوری؟آره کوری یه دختر دیگه کورت کرده حتما
لوکا:مرینت خواهش می کنم من حاضرم تا آخر عمر از زبون تو تحقیر بشم ولی یه لحظه هم اشک هات رو نبینم
من:چیه؟ من پولی ندارم که به خاطرش با من ازدواج کنی تو هم مثل اون ادرین عوضی و نمک نشناسی
لوکا:مرینت مرینت چرا اینجوری شدی؟ چرا انقدر سنگ دل شدی؟ تو قبلا به همین راحتی دل نمی شکستی ولی حالا
من:حالا کسی رو ندارم می فهمی؟
لوکا:چرا مادرت پدرت من
من:تو؟ تو کی هستی؟ تو هم دو روز دیگه منو ول می کنی
لوکا:نه مرینت قول می دم
من:چی فکر کردی با خودت من به این راحتی به کسی دل نمی دم حالا برو بیرون بزار تو تنهایی خودم بمیرم
لوکا:اگه تو بمیری منم پشت سرت
من:بببررررررووو ببببیییییررررررووننننننننن(آرام وحشی بافقی)
لوکا:باشه اگه اینجوری می خوای باشه
شب تا صب گریه می کردم نمی دونستم چه جوری باید دوباره عاشق بشم؟ یاد حرف مامان افتادم گفت حداقل باید یک بار عاشق بشی؟ نمی تونم من یه بار تمام وجودمو سپردم دست ان عوضی دیگه نمی تونم. باید ازش انتقام بگیرم. ولی به خاطر من اینجوری شد. خدایا چی کار کنم؟
این داستان ادامه دارد.....
دیگه به خدا بیشتر نمی تونم گوشی شارژ نداره
چرا این پارتی و پاک کردی

من که پاکش نکردم
پارت بعدی رو ساعت ۱۲ میذاری یا دیرتر
گذاشتم باید برم کلاس
چی شده چرا نمیذاری
الا ن می زارم
چرا نمیذاری
ببخشید
یه سوال اگه مرینت ایقدر ناراحت افسرده بوده چرا آکو مایی نشده؟
صبر کنین تا ادامرو بخونین
پارت بعدی رو کی میزاری
عالی بود مثل همیشه عالی بود
ایشالاه ساعت 7