Miraculous lady bug and cat noir

Miraculous lady bug and cat noir

خبرهای جالب و جدید از فصل های جدید میراکلس . عکس و فیلم های جذاب از میراکلس . مطلب ها و خبرهای مهم از میراکلس
Miraculous lady bug and cat noir

Miraculous lady bug and cat noir

خبرهای جالب و جدید از فصل های جدید میراکلس . عکس و فیلم های جذاب از میراکلس . مطلب ها و خبرهای مهم از میراکلس

تولد مصیبت بار پارت نوزدهم(L)

ببخشید یکم دیر شد گفتم که کلاس آنلاین داشتم و خوشبختانه تموم شد

چون این پارت خیلی طولانیه برو ادامه مطلب

برو بخونش

چرا منو نگاه می کنی؟

ای بابا

برو دیگه

وای

باید دعوت نامه بفرستم

برو ادامه 

 همینطوری داشت از سرش خون میومد تا رسیدیم بیمارستان پرستار دوبار پانسمان سرشو عوض کرد. باید می رفت اتاق عمل

خیلی می ترسیدم قلبم داشت میومد تو دهنم. دکتر یکم دیر اومد ولی رفتن توی اتاق عمل نمی دونستم چی کار کنم چند قطره از خون سرش ریخته بود رو دستم.

زنگ زدم به مادر و پدرم

مامان:عزیزم چی شده؟ چه اتفاقی افتاده؟

بابا:وای گل من چی شده؟

من:داشتیم از خیابون (گریه)رد می شدیم که (گریه)یه ماشین می خواست(گریه)بزنه به من ولی (گریه)آدرین منو پرت کرد و ماشین خورد(گریه)به آدرین

مامان:باید به پدرش بگیم

من:بابا برو خونه پدرش باید بهش بگی من باید بمونم بابا خواهش می کنم

بابا:باشه من رفتم ولی ادرس بده

ادرس رو دادم خیلی می ترسیدم همش خدا خدا می کردم(تریشی:دادا اونجا فرانسس نه عربستان-___- مرینت:می ری یا بیام؟ عشقم داره تلف می شه تو داری حرف از عربستان و سوئد می زنی؟من:فرانسه  مرینت به سمت راوی دمپایی پرت می کند)

دکتر:همراه این مریضی که بردنش اتاق عمل کیه؟

من:منم منم چی شد؟

دکتر:یه تیکه خون توی مغزش لخته شده این اتفاق بر اثر ضربه ناگهانی افتاده باید برش داریم وگر نه فلج می شه هزینشو دارین؟

من:عملش کنین ما هنیزشو می دیم

گابریل:پسرم پسرم کجاست؟

دکتر:آقای آگراست؟

گابریل:پسر من هی دختره برا چی دست از سرش بر نداشتی؟

من:خودش اومد

گابریل:برو عملش کن ***** عوضی

دکتره با سرعت جت می ره تو اتاق عمل

7 ساعت بعد:

من:مامان اگه بمیره من هیچوقت خودمو نمی بخشم اگه فلج بشه چی؟

مامان:عزیزم نگران نباش

گابریل:اگه یه تار مو از سر پسرم کم بشه خودم خفت می کنم

دکتر:متاسفانه

من:نهههههههههههههههههههههههههههههههههههههه نهههههههههههههههههههههههههههههههههههههه آدرین من آدرین من

دکتر:حافظشون رو از دست دادن

من:آدرین

دکتر:ولی ایشون سالمن فقط حافظشون رو از دست دادن الان توی بخش آی سی یو هستن یک نفر می تونه بره ایشون رو ببینه ولی تا یک هفته دیگه مرخص نمی شن

هر روز می رفتم به آدرین سر می زدم. مامانم خیلی نگرانم بود نمی دونستم باید چی کار کنم. حافظش حافظش دیگه منو یادش نیست باید براش خاطره جدید بسازم نه وقتی حافظشو از دست داده یعنی دیگه عاشق من نیست

هفته بعد

دکتر:کارای ترخیصشون رو انجام دادم ایشون می تونن راه برن و کارایی که قبلا انجام دادن رو انجام بدن ولی حافظشون باید با نشون دادن عکس ها و گفتن خاطره حافظشون رو برگدونید

من:آدرین

آدرین:اسم من آدرینه؟

من:آدرین تو منو یادت میاد؟

آدرین:ببخشید شما؟

من:منم مرینت عشقت زندگیت(خوشیفته مرینت:برو تا نیومدم)

آدرین:نه متاسفم اشتباه گرفتین

گابریل:پسرم

آدرین:ببخشید؟ من پسر شما هستم؟

گابریل:پسرم آدرین تو آدرین آگراستی

یهو یه جرقه تو مغزش زد

از زبون آدرین:

آگراست پروانه هاکماث لیدی باگ

ادرین:بابا

مرینت:آدرین منم دوپنچنگ

یه جرقه دیگه

مرینت کاگامی نامزد عشقم

آدرین:ببخشید من یادم نمیاد شما رو کاگامی کجاس؟

مرینت:کا کا کاگا کاگامی؟

آدرین:بله نامزدم کاگامی

مرینت:و ولی نام نامزدت من بودم

آدرین:متاسفم خانوم خیلیا آرزوی با من بودن رو دارن

پایان پارت

پارت بعدی 3 نظر خوشمل

این داستان ادامه دارد ......

نظرات 9 + ارسال نظر
هستی دوشنبه 12 آبان 1399 ساعت 08:35

واقعااااااااا زد حالی

لیدی باگ پنج‌شنبه 25 اردیبهشت 1399 ساعت 11:45

چرا نمیذاری

گذاشتم

لیدی باگ پنج‌شنبه 25 اردیبهشت 1399 ساعت 10:44

الان میشه بزاری
خواهش خواهش خواهش خواهش خواهش خواهش خواهش میکنم

باشه

MOON پنج‌شنبه 25 اردیبهشت 1399 ساعت 02:12

من عاشق این داستان شدم.

میسی عزیزم

لیدی باگ چهارشنبه 24 اردیبهشت 1399 ساعت 23:02

بفرست دیگه اگه الان نمیفرستی فردا بفرست

نت نداشتم بیبخشید

لیدی باگ چهارشنبه 24 اردیبهشت 1399 ساعت 19:14

عالی عالی عالی عالی بود
پارت بعدی رو کی میزاری

به احتمال زیاد ساعت 9 و ده

لیدی باگ چهارشنبه 24 اردیبهشت 1399 ساعت 19:12

باز هم نامرد رفت با کاگامی چرا
چرا رفتی چرا رفتی چرا رفتی
ممنون پارتون عالی بود

بله دوست دارم خودم رو جر بدم از سط با این پارت ولی گفتم شور و هیجان برگرده به رمان

لیدی باگ چهارشنبه 24 اردیبهشت 1399 ساعت 19:10

خیلی خوب بود
عالیه یکهو یک جرقه دیگه بیاد و بگه جلوی میرنت من پلگ کت نوار وای عالی میشه

آره خیلی محشر می شه

ماه بانو چهارشنبه 24 اردیبهشت 1399 ساعت 18:52

اوهوم اوهوم گریه گریه گریه
من میخواهم آدرین و مرینت بدون هیچ حرص دادنی به هم برسند اصلا می کاگامی و لوکا و کلویی و لایلا گریه گریه گریه آف بد خداوندا من نفرینتون میکنم
با شما نیستم با جرمی و توماسم

آره ممنون بابت نظر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد